برایم نذر میکنند که تو کمرنگ شوی در نفسهایم...
.
و تو چه زیبا اجابت میکنی مصلحتشان را و من هنوزهم درد میکشم...
.
سال ها از تو دورم... شاید تو می دانی من از جانت چه میخواهم
.
جوابش را فقط تو میدانی و خودت هم خوب میدانی که اگر نیایی...اگر نیایم...
.
قسم قسم که خدای تو خدای من هم هست باشد!!! باشد...
.
من هم خدایی دارم بگذار من درد بکشم مثل همیشه
.
این روزها زیبایی لبخندت در کمرنگ بودنش است اما من...
.
نه از تو می گذرم و نه از غروب دیارت...
.
قرار ما در ملکوت...

نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
شهداء شرمنده ایم ،
درد و دل،
نوشته دل،
،